سريناي من كجاست ؟؟؟
سريناي من كجاست مي دوني ؟؟؟
سريناي من هموني بود و هست كه تا من ميگفتم الف ، تا حرف "ي" رو مي
خوند و برام معنا مي كرد و اگر لازم بود و لازم مي شد ، با تمام وجودش هر
چي رو كه بايد ، اجراش مي كرد !!!
كجاست اون سريناي من ؟؟؟
سلام سريناي من ، روز پنج شنبه ات به خيرو شادي عزيزم
سلامي بي انتها بر تو سريناي خوبم
امروزم مثل روزاي ديگه ، دلتنگت هستم ، چرا با من حرف نمي زني اون
حرفايي كه عشقمونو به هم خيلي زيادتر مي كنه ؟؟؟
من از حرفايي كه بوي جدايي مي ده به شدت متنفرم تو چي ؟
پس چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بيا پيشم سريناي خوب و مهربونو دوست داشتني ام ...
من به اميد ديدار روي گل تو از خواب بيدار شده ام و ...
بيا پيشم
بيا پيشم
بيا پيشم
سريناي عزيزم
سريناي من ، تنها عشق پاك و مقدس من
سلام سريناي عزيزم
مي دونم تو هم دلت خيلي براي من تنگ شده ، پس چرا با من بر سر بي مهري
افتاده اي ؟
چرا ديگه يادي از اين عاشق بينواي خودت نمي كني ؟
من تو را از عمق جانم دوستت دارم تو چي ؟
هميشه منتظر مهر و محبت ماندگارت هستم ...
هر جا هستي خدا يار و نگهدارت باشه عزيزم
هرگز مثبت انديشي رو فراموش نكن !
سريناي من ، گل هميشه بهارمن كجايي عزيزم ؟؟؟
به نام خداي يكتاي بي همتا
قربون قدمت به اين منزل مجازي من خيلي خوش آمدي پا بر سر ناقابل من گذاشته اي ...
يادم مياد يه روزي يه جوري باهم آشنا شديم ، خودت كه خوب ميدوني چجوري و چطوري با هم آشنا شديم .
بعدش كم كم به هم علاقه پيدا كرديم تا جايي كه لحظه اي دور از هم نمي تونستيم بودن !
اما به مرور نمي دونم چرا رنگ عشق ما داره به تيره گي مي گرايه ، چرا ديگه اون مهر و محبت سابقو به من نداري چرا ديگه دلمو خون مي كني چرا ديگه به حرفام ارزشي نمي دي چرا و چرا و چرا هاي ديگه ...
جواب منو بده سريناي عزيزم
خودم مي دونم ، چونكه خيلي اذيتت كرده ام چونكه خيلي بدم ، چونكه مغرورم و خودخواه چونكه خيلي چيزا و جورا هستم كه نبايد باشم !!!
ولي خوب تو هم باز مي توني عيوب و بديهاي ديگه منو بم بگي ، پس بگو ...
من هميشه منتظر قدوم مبارك تو بوده و هستم ...
ولي من هميشه تو رو كما في السّابق شديدا دوست دارم سريناي عزيزم
